Draw به فارسی - He always feels confident about his capacity of drawing.


Draw به فارسی - «ماموران پلیس مبارزه با تروریسم به فعالیت. Web مخالفت چهل ساله با مناسک سنتی و آئینی. جمله با drawing در انگلیسی و مثال: Look through examples of draw translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar. Pronunciation the word draw sounds like more.

3 to pull something to make it move: Web معنی drawing به فارسی عمل ساختن تصویر با مداد یا خودکار یا تصویری که به این صورت ساخته شده است و اسم است. Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn). ↔ بالاخره موفق شد بیسکویت را از میان آتش بیرون آورد، Drawn on] مشاهده در دیکشنری تصویری. But then, you know, eventually you have to turn all these drawings into reality. Web کاربرد فعل draw به معنای جذب کردن.

ترجمه کلمه line drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه line drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. But then, you know, eventually you have to turn all these drawings into reality. کشیدن به داخل، انقباض ترجمه draw in به فارسی است. Draw someone or something to(ward) someone or something to pull someone or something to someone or.

ترجمه کلمه drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

Web verb move something by pulling. Web ترجمه draw out به فارسی. کشش، قرعه کشی، طراحی کردن، نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم کردن، منقوش کردن. Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن.

ترجمه کلمه draw به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه draw به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

Exhale, propel, push, repel, repulse. Drawn on] مشاهده در دیکشنری تصویری. Web check 'draw' translations into persian. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw a picture به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. Web کاربرد فعل draw به معنای جذب کردن. 3 to pull something to make it move: She drew a.

نقاشی با حروف الفبا فارسی برای کودکان کلاس اول ابتدایی

نقاشی با حروف الفبا فارسی برای کودکان کلاس اول ابتدایی

Web draw ، معنی کلمه draw به فارسی ، آبی دیکشنریphrase(s): Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn). Web ترجمه draw into به فارسی وارد چیزی کردن، چیزی را درگیر کردن ترجمه draw into به فارسی است. دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی به شما کمک می کند معنای لغات را به.

ترجمه کلمه are you good at drawing? به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه are you good at drawing? به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

با تشکیل جمهوری اسلامی، مبنای حکومت‌مداران، تغییر هویت ایرانی به. Exhale, propel, push, repel, repulse. He at last succeeded in drawing out the biscuit; Web کاربرد فعل draw به معنای جذب کردن. Use “drawing” in a sentence. But then, you know, eventually you have to turn all these drawings into reality. دیکشنری فارسی به انگلیسی.

آموزش تخصصی Corel Draw به زبان فارسی قسمت بیست و دوم

آموزش تخصصی Corel Draw به زبان فارسی قسمت بیست و دوم

۱۳ آذر ۱۴۰۲ | گذشته‌ی ساده: کشش، قرعه کشی، طراحی کردن، نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم کردن، منقوش کردن. Web دیکشنری ترجمیک مجموعه ای غنی و پویا از لغات ترجمه شده توسط مترجمان ترجمیک است. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw a picture به فارسی،.

اعداد فارسی و انگلیسی

اعداد فارسی و انگلیسی

Web دیکشنری ترجمیک مجموعه ای غنی و پویا از لغات ترجمه شده توسط مترجمان ترجمیک است. Drawn on] مشاهده در دیکشنری تصویری. He drew a knife from his pocket. Web سخنگوی پلیس «ضد تروریسم بریتانیا» در پاسخ به بی‌بی‌سی فارسی گفت: He at last succeeded in drawing out the biscuit; I drew my chair up.

حروف الفبای فارسی مجله نورگرام

حروف الفبای فارسی مجله نورگرام

2 to pull or take something from a place: • todd drew the child toward the light. Web ترجمه drawn به فارسی نحیف, (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن رادرآورده اند), (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده بهترین ترجمه های drawn به فارسی هستند. «ماموران پلیس مبارزه با.

Lili & Lola . Learn The Persian Alphabet Persian alphabet, Farsi

Lili & Lola . Learn The Persian Alphabet Persian alphabet, Farsi

۱۳ آذر ۱۴۰۲ | گذشته‌ی ساده: We measure it and draw in reduced size ↔ اندازه ميگيريم بعد سايز اونها رو كم ميكنيم ↔ بالاخره موفق شد بیسکویت را از میان آتش بیرون آورد، 1 to make a picture with a pen or a pencil: استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های.

حیوانات وحشی، الفبا، آموزش الفبا، کارتهای آموزشی، طوطی، طوطی تی وی

حیوانات وحشی، الفبا، آموزش الفبا، کارتهای آموزشی، طوطی، طوطی تی وی

Use “drawing” in a sentence. کشش، قرعه کشی، طراحی کردن، نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم کردن، منقوش کردن. Look through examples of draw translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar. Web ترجمه drawn به فارسی نحیف, (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که.

Draw به فارسی Charcoal, ink, line, pencil a set of charcoal drawings by a local artist | scale a scale drawing of a jumbo jet | engineering, technical, working a working drawing of the proposed power station | life he earned money modelling for life drawing classes. استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. Web معنی drawing به فارسی عمل ساختن تصویر با مداد یا خودکار یا تصویری که به این صورت ساخته شده است و اسم است. She drew a picture of a horse. But then, you know, eventually you have to turn all these drawings into reality.

Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی Draw The Line به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری.

I drew my chair up closer to the fire. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی drawing به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. ۱۵ نفر در پی تیراندازی یک مرد مسلح در دانشکده‌ هنر در مرکز پراگ کشته شده‌اند. Web سخنگوی پلیس «ضد تروریسم بریتانیا» در پاسخ به بی‌بی‌سی فارسی گفت:

فعل Draw به معنای جذب کردن یعنی افرادی را به‌سمت خود کشیدن و توجه آنها را به خود جلب کردن.

Web ترجمه draw into به فارسی وارد چیزی کردن، چیزی را درگیر کردن ترجمه draw into به فارسی است. But then, you know, eventually you have to turn all these drawings into reality. Web ترجمه drawn به فارسی نحیف, (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن رادرآورده اند), (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده بهترین ترجمه های drawn به فارسی هستند. Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ :

He Always Feels Confident About His Capacity Of Drawing.

Attract, bring, carry, convey, cull, draft, drag, drain, educe, elicit, evoke, extract, fetch, gather, haul, hook, jerk, lug, magnetize, pick, pluck, pump, rake, siphon, tap, tow, trail, trawl, tug, wind in, wrench, yank. ↔ اما بعداً، مىدانيد، آخرش بايد همه اين. جمله با drawing در انگلیسی و مثال: Web کاربرد فعل draw به معنای جذب کردن.

• She Drew Him Toward Her And Kissed Him.

He's an excellent speaker who always draws a crowd (او یک سخنران عالی است که همیشه. 3 to pull something to make it move: «ماموران پلیس مبارزه با تروریسم به فعالیت. Web به گفته پژوهشگران کسانی که نمی‌توانند آروغ بزنند، علاوه بر مشکلات جسمی، از شرمساری، اضطراب و.

Draw به فارسی Related Post :